هنگامی که ماریون برای اولین بار به تام – برادر بزرگ دوست صمیمی اش، گشاد، بلوند، چشم آبی – نگاه می کند، او کتک خورده است.
و هنگامی که او از خدمات ملی به خانه می آید تا پلیس شود، ماریون، یک معلم تازه کار، مصمم است که او را به دست آورد.
اما پاتریک، متصدی موزه برایتون، نیز با پلیس خود درگیر است… ماریون که نمیداند چیزی اشتباه است،
و ادعای به همان اندازه قدرتمند دیگری در مورد محبتهای تام وجود دارد، با اطمینان از اینکه عشق او کافی است،
وارد ازدواج میشود. برای هر دوی آنها… از طریق روایت های دوگانه ماریون و پاتریک، داستان دردناک و غم انگیز آنها فاش می شود:
داستانی از سال های هدر رفته، عشق گمراه و امیدهای ناکام، در زمانی که کشور در آستانه تغییر بود و خیلی چیزها هنوز غیر ممکن است